- پردگی کردن
- مستور کردنمحتجب کردن پرده نشین کردن تستیر
معنی پردگی کردن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
اردنگ کردن
خدمت کردن، اطاعت کردن
خالی کردن پرداخته کردن
سرکشی کردن نافرمانی کردن
อาศัยอยู่
জীবনযাপন করা
زندگی کرنا
مثل پدر دلسوزی کردن: در حق فلان پدری کن
غایب گشتن غیبت کردن محجوب شدن محجوب ماندن اغشا، روگرفتن پوشیدن روی با حجاب
تخدر مستور شدن
دلیری نمودن دلاوری کردن: سر نیزه ها را برزم افکنید زمانی بکوشید و مردی کنید. (شا)