جدول جو
جدول جو

معنی پردگی کردن - جستجوی لغت در جدول جو

پردگی کردن
مستور کردنمحتجب کردن پرده نشین کردن تستیر
تصویری از پردگی کردن
تصویر پردگی کردن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اردنگی کردن
تصویر اردنگی کردن
اردنگ کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بندگی کردن
تصویر بندگی کردن
خدمت کردن، اطاعت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پردخت کردن
تصویر پردخت کردن
خالی کردن پرداخته کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گردنی کردن
تصویر گردنی کردن
سرکشی کردن نافرمانی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گردنی کردن
تصویر گردنی کردن
((~. کَ دَ))
سرکشی کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زندگی کردن
تصویر زندگی کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
জীবনযাপন করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از پدری کردن
تصویر پدری کردن
مثل پدر دلسوزی کردن: در حق فلان پدری کن
فرهنگ لغت هوشیار
غایب گشتن غیبت کردن محجوب شدن محجوب ماندن اغشا، روگرفتن پوشیدن روی با حجاب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پردگی شدن
تصویر پردگی شدن
تخدر مستور شدن
فرهنگ لغت هوشیار
دلیری نمودن دلاوری کردن: سر نیزه ها را برزم افکنید زمانی بکوشید و مردی کنید. (شا)
فرهنگ لغت هوشیار